در راه حسین

ساخت وبلاگ

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 210 تاريخ : جمعه 21 آذر 1393 ساعت: 20:54

حکم کاشتن ناخن برای وضو غسل

آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
پرسش
احکام کاشت ناخن برای غسل و وضو چیست؟ بنده احساس نیاز به کاشت ناخن مصنوعی می کنم چون مقید به نماز و روزه و واجبات شرعی هستم. بفرمایید چگونه می توانم این کار را انجام دهم در حالی که نماز و وضو و غسلم درست باشد؟ در حالی که بسیار مشتاق هستم...چرا یک خانم مسلمان و مقید نمی تواند از متد های جدید زیبایی استفاده کند؟ با تشکر.
پاسخ اجمالی
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است: [1]
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
اگر ناخن کاشته شده قابل برداشتن نبوده یا ازاله آن مستلزم ضرر و مشقّت باشد و با وجود ناخن ها قدرت بر رساندن رطوبت به پوست دست نباشد، مسح بر روى همین ناخن‌ها کافى ‌است و غسل نیز همین حکم را دارد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):
مانع غسل و وضو است.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):
باید قبل از غسل و وضو آن چه را که مانع رسیدن آب به عضو غسل و وضو باشد جدا کرد.
حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):
اگر ناخن کاشته شده از نظر عقلا بخشی از بدن تلقی شود حکم ناخن اصلی را دارد ولی اگر شیء اضافه محسوب گردد و مانع رسیدن آب به عضو اصلی در وضو یا غسل شود موجب بطلان آنها است.
یک انسان متشرع باید خواسته های خود را در چارچوب شرع قرار دهد و قطعا توفیق الهی بیش از آنچه داده است را عرضه خواهد کرد.

[1] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه ای، سیستانی، مکارم شیرازی (مد ظلهم العالی)، توسط سایت اسلام کوئست.

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 239 تاريخ : چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت: 18:52

لطفا مرا راهنمایی کنید" چگونه؟؟؟"

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 252 تاريخ : چهارشنبه 12 آذر 1393 ساعت: 18:16

 

سؤال: من هر وقت با شوهرم مشاجره مي‌کنم به چت پناه مي‌برم و با جنس مخالفم چت مي‌کنم. کلمات عاطفي آنها به من تسکين مي‌دهد. اين ارتباط چتي، جبران کم کاري شوهرم مي‌شود. آيا اين کار براي من اشکالي دارد؟ ناگفته نماند که بعد از آشتي با شوهرم آن مرد بيگانه را کنار مي‌گذارم؟
پاسخ: به طور کلي هر نوع گفتگو با جنس مخالف (چت، ايميل، نامه نگاري و....) اگر با قصد لذت يا ترس افتادن به حرام يا فراهم آمدن زمينة فساد باشد؛ اشکال دارد. کلاً گفتگو کردن( چت کردن، تلفني، حضوري و غيره ) با نامحرم اگر انسان به گناه بيفتد جايز نيست که در اين مواقع که با نامحرم از روي عاطفي صحبت مي‌کنند، يقيناً مفسده دارد.[1]
1. نرم افزار احکام روان شناختی، براي مشاهده و يا دانلود نرم افزار يا كتاب احكام روان شناختي رجوع كنيد: سایت گفتگوی دینی

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 255 تاريخ : شنبه 8 آذر 1393 ساعت: 18:39

تفاوت عشق و هوس

تفاوت عشق و هوس در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج عبارتند از:
1 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالی که محور هوس خود فرد و لذت اوست.
2 – هوس پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی است، لذا فردعاشق خود را خوار و کوچک نمی کند.
3 – در هوس از فرد مقابل می خواهیم همه علائق ، سلیقه ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند در حالی که عشق محدود کننده و زندانی کننده معشوق نیست.
4 – عشق با بدبینی و سوء ظن همراه نیست. عشق یک اعتماد است که پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق به وجود می آید.
5 – عاشق، خود را ملزم می داند که حریم عشق و معشوق را رعایت کند و هنجارهای(اجتماعی، فرهنگی و شرعی) را به نفع لذت خود نمی شکند
6 – زودرنجی، قهر و آشتی ، دل خوری، نگرانی، تردید ، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا کردن، زبان بازی کردن، با چند نفر ارتباط صمیمی وعمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و ... ، همه از نشانه های هوس است
7 – عشق پیش نیاز لازم دارد. کسی که هنور با والدینش درگیر است، سازگاری با همکاران ندارد، افسرده و مضطراب است، همانند کودک پیش دبستانی است که برای اردو به دانشگاه رفته باشد. لذا عشق پس از بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی، بلوغ فکری، بلوغ روانی، پیدا می شود.
8 – عشق باید یک وحدت و یکپارچگی ایجاد کند. اگر رابطه دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید، مشکل در شغل، تحصیل ، روابط خانوادگی و ...، همراه هست باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آنها معرفی کرده است. [1]

پی نوشت :
1. سایت همدردی دات کام، 30/8/92

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 229 تاريخ : جمعه 7 آذر 1393 ساعت: 16:21

پرسش:
چرا زن بيرون از خانه نبايد آرايش كند، دلايل آن از نظر منطقي بيان شود و اينكه در چه منابعي حدود آن مشخص شده است؟
پاسخ:
جذابيت زن براي اطرافيان در محيط كاري يا آموزشي يا به خاطر 1) نظم و انظباط و توانمندي در كار و رتبه درسي مي باشد،   2) به جهت اخلاق ملايم در روابط مناسب مي باشد،   3) به خاطر جاذبه هاي زيبائي صورت و خوش اندامي است.
علاقه اطرافيان به خاطر دو ويژگي اول و دوم، كنترل شده و پسنديده است. اما علاقه به خاطر ويژگي سوم داراي پيامدهائي چه بسا ناخواسته و غير قابل جبران است. از اين رو براي زنان متأهل براي جلوگيري از اختلال عاطفي در نظام خانواده نياز به مراقبت دارد و براي خانم هاي مجرد به خاطر جلوگيري از سوء استفاده ديگران و كنترل احساسات زودگذر و ناپايدار نياز به مراقبت دارد. از اين جهت در فرهنگ اسلام براي رعايت حريم ها راهكارهاي مناسبي ارائه شده است. در مواردي كه احتمال خطر بسيار شديد است از آن به عنوان حرام ياد شده است و در مواردي كه احتمال خطر كمتر است از آن به عنوان مكروه ياد شده. آرايش خانم ها در برابر نامحرم به گونه اي كه جلب توجه كند از مواردي است كه احتمال لغزش در آن بسيار است لذا از آن به عنوان حرام ياد شده است. چنان كه در قرآن مجيد به زنان با ايمان هشدار داده است كه «و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن» و زيورهايشان را جز براي شوهرانشان آشكار نكنند... (سوره نور، آيه 31)
حدود احكام آن در رساله مراجع تقليد، بخش احكام نگاه آمده است.

 

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 243 تاريخ : يکشنبه 2 آذر 1393 ساعت: 16:52

 

أ. تأثير واقعي و تأثير تخيّلي
معجزه، حقيقتي است كه تأثير حقيقي دارد و با آن مي‏توان چوبي را واقعاً مار يا اژدها نمود و يا سنگي را منشقّ كرد و چشمه‏هايي جوشان از درون آن جاري ساخت، مريضي بي‏درمان را شفا داد و مرده‏اي بي‏جان را به اذن خداوند زنده كرد.
امّا سحر، تصرّف در قوّه‏خيال مي‏كند و اثرش، خيالي و تخيّلي است. يعني گرچه سحر اثر واقعي بر انسانها مي‏گذارد ولي اين اثر واقعي به صورت مستقيم نيست و دليلي بر وقوع آن نداريم بلكه كانال اين اثر، قوه تخيل انسانهاست؛ در حالي كه معجزه به طور مستقيم در عالم واقع و در انسان و غيرانسان اثر واقعي مي‏گذارد بدون آنكه نيازي به تأثير در قوه خيال داشته باشد. ساحران با كارهايي در خيال بيننده اثر مي‏گذارند و ناظر سحر اگر انسان ضعيفي باشد. بازار ساحران بسيار گرم است و اگر انساني قوي باشد، خيال او به آساني در اختيار سحر ساحران قرار نمي‏گيرد، از اين‏رو سر و كار ساحران هميشه با خردسالان يا افراد ساده‏لوح است.
ساحر، در خيال بيننده اثر مي‏گذارد و آنگاه خيال بيننده در خود او اثر مي‏گذارد و احساس و رفتار خاصي در او ايجاد مي‏كند و هر چه اين خيالِ تلقين شده قويتر باشد، اثرش بر روي فرد بيننده قويتر است.
انسان از آنجا كه «فاعل بالاراده» است و كارهايش را با اراده انجام مي‏دهد، اراده‏اش بر علم او متّكي است و به مقتضاي علمش اراده مي‏كند و در اين حال فرقي نمي‏كند كه علم او مطابق با واقع و حقيقي باشد يا اينكه تخيّلي و خلاف واقع باشد؛ در هر صورت بر اساس آن علم، عمل مي‏كند. اگر مار و عقربي از كنار شخصي كه تا كنون آنها را نديده و نشناخته است بگذرد، چنين شخصي هيچ‏گاه
نمي‏ هراسد و فرار نمي‏كند. انسان وقتي مي‏ترسد كه چيزي را خطرناك بداند و بر اين اساس، اگر ريسماني را ببيند و خيال كند كه مار است از آن مي‏ترسد و فرار مي‏كند، در حالي كه در واقع ماري وجود ندارد.
گاهي انسان در شب تاريك، نخست توهّم مي‏كند كه آن شبحي كه از دور ديده مي‏شود، درخت است و بعد خيال مي‏كند كه حيوان است و بعد از مدّتي خيال مي‏كند كه غول و ديو است. اين خيال او تقويت مي‏شود و سپس به صورت علم جزمي برايش درمي‏آيد و چون او در محدوده ذهن و خيال خود يك ديوي ساخته است به طور طبيعي از آن وحشت مي‏كند. چنين شخصي در واقع از خود فرار مي‏كند، نه از موجودي واقعي و بيرون از خود.
عصاي موسي(عليه‏السلام) و سحر ساحران
موساي كليم(عليه السلام) مي‏ديد كه ساحران مقداري چوب و طناب آورده‏اند كه در حقيقت مار نيستند امّا كاري مي‏كنند كه بينندگان آنها را به صورت مار ببينند و ترس حضرت كليم(عليه السلام) هم آن بود كه مبادا مردم كه آن چوب و طنابها را مار مي‏بينند، تفاوتي بين آنها و اژدهاي واقعي او نبينند، و ندانند كدام معجزه است و كدام سحر؛ زيرا ساحران چشم مردم را به وسيله تلقين سحر مي‏كردند: ﴿وسحروا أعين النّاس﴾ و در اثر اين تلقين، خوف واقعي نيز ايجاد شد كه فرمود: ﴿واسْترهبوهُم)
خداي سبحان به موسي فرمود در چنين وضعيّتي كه دين در خطر است، من‏معجزه را علني‏تر مي‏كنم؛ تو عصا را بيانداز؛ وقتي كه عصا را انداخت، تماشاگران ديدند كه تنها يك مار است و تعدادي چوب و طناب كه در ميدان مبارزه افتاده ‏اند.
معجزه موساي كليم(عليه‏السلام)، چوبها و طنابها را نبلعيد، بلكه سحر ساحران را بلعيد و چوبها و طنابها به صورت واقعي خود ديده مي‏شدند، لذا فرمود: ﴿تلْقف ما صَنَعوا إنما صنعوا كيد ساحرٍ) 1 يعني آنچه را كه ساحران ساختند، كه همان كيد بود، مي‏بلعد و ساخته ساحران همان سحرشان بود كه باطل شد، نه عصاها و طنابها گرچه ممكن است مستفاد از برخي نقلها اين باشد كه معجزه موساي كليم(عصا) خود چوب و ريسمان ساحران را بلعيد.
درباره گوساله سامري هم قرآن كريم مي‏فرمايد: ﴿فأخْرج لهم عِجلاً جَسداً له خُوار) 2 سامري، مجسّمه گوساله‏اي را ساخت و با حيله و ترفندي آن را به صدا درآورد ولي مردم نادان خيال مي‏كردند كه ساخته سامري، گوساله واقعي است.آمدن واژه ﴿جسداً﴾ در آيه، براي بيان اين نكته است كه گوساله سامري، واقعي نبود، بلكه جسد و مجسّمه گوساله بود.
قرآن كريم درباره معجزه عيساي مسيح و ساختن پرنده و مرغ، چنين تعبيري ندارد بلكه مي‏فرمايد: ﴿وإذ تخْلق من الطين كهيئة الطيْر بإذْني فتَنفخ فيها فتكون طيراً بإذني) 3 آن حضرت نخست، از گل شبيه مرغ را ساخت، ولي پس از آنكه در آن دميد مرغ واقعي شد، نه جَسَد مرغ.
كلمه «نفخ» به اين معنا نيست كه انسان چيزي را بدمد و اين باد روح آن چيز شود. «نفخ روح» همان افاضه هستي است و همان طور كه ذات اقدس اله درباره انسان «نفخ روح» كرد و به او هستي داد ﴿إني خالق بشراً من صلصالٍ من حماءٍ مسنون٭ فإذا سوّيته ونفخت فيه من روحي فَقَعوا له ساجدين) 4 عيساي
مسيح(عليه‏السلام) نيز درباره آن مرغ و پرنده، به اذن خداوند افاضه هستي كرد. اين پرنده، پرنده‏اي واقعي بود، هم درونش و هم ظاهرش. دستگاه مغز و قلب و گوارش او همگي واقعي بود و اين لوازم دروني پرنده را آن حضرت يا در هنگام ساختن هيئت ساخت، و يا اينكه با دميدن بر آن، باطنش را نيز درست كرد. عيساي مسيح(عليه السلام) در اين هنگام مظهر خالقيّت خداوند بود و به اذن خداوند، خلق فرمود.
ب. شهودي‏بودن معجزه، حصولي‏بودن سِحر
براي شناخت موجودات طبيعي و مادّي، راه فكري و حصولي وجود دارد؛ يعني هر كسي مي‏تواند بررسي علمي خود را بر روي اشيا و موجودات اين جهان متمركز نمايد و با فكر و دانش، هر يك از آنان را بشناسد و حتّي مي‏تواند پس از چندي، مشابه آن را بسازد. اصولاً بشر، صنعت را در مكتب خداي سبحان آموزش ديده و هنوز هم مي‏آموزد. هر چه را كه بشر در طبيعت شناخته، به دنبال اختراع مشابه آن، در صنعت رفته است و همه اختراعاتش مشابه‏سازي از طبيعت است و اگر چيزي‏درطبيعت خداوند سابقه نداشته باشد، صنعت نيز در پي او نرفته و نمي‏تواند برود.
معجزه به دليل ارتباط و اتّكاي روح قدسي به غيب و ماوراي طبيعت، راه فكري و حصولي ندارد و بشر نمي‏تواند با درس و بحث و فكر و انديشه بدون قداست روح، صاحب اعجاز شود. اعجاز مانند «سحر» و «علوم غريبه» نيست كه كسي درس بخواند و تلاش كند و فنون آن را ياد بگيرد و بر آن توانا گردد. سحر و جادو و طلسم و شعبده و... كه جزء علوم غريبه هستند، همگي قابل يادگيري و تعليم و تعلّم فكري‏اند و كسي كه استعداد اين رشته‏ها را داشته باشد، مي‏تواند آنها را از استاد فن، ياد گيرد و به همين جهت درباره اين فنون و كيفيّت حصول آنها
كتابهايي نوشته شده است، و حكم فقهي عمل به آن نيز حرمت است، و اگر تعلّم چنان دانشي مقدور كسي نبود، حرمت فراگيري آن هم موردي نداشت، زيرا محال، تحت تكليف قرار نمي‏گيرد. البته تعليم و تعلّم سحر از حيث علمي حرام نيست بلكه عمل به سحر حرام است از اين رو گاهي ياد گرفتن آن واجب كفايي مي‏شود؛ مثلاً وقتي شخصي مدعي سمتي در اسلام شد و خواست با سحر آن را مدلل كند بر مسلمانان واجب است سحر را فرا گيرند و سحر وي را دفع و ابطال كنند.
تنها راه رسيدن به معجزه همان تهذيب نفس و قدرت و قداست و عظمت روح، و ارتباط آن با ماوراي طبيعت و قدرت خداوندي است كه در اين صورت به اذن خداوند، مظهر اسماي حسناي او مي‏شود و هر چه را كه خداوند بخواهد، به دست او در جهان طبيعت انجام مي‏دهد؛ از نفخ روح و ايجاد حيات گرفته تا تسبيح سنگريزه و.... در بحثهاي گذشته نيز اشاره شد كه علل خفيّه اعجاز، عللي طبيعي نيستند تا كسي بتواند با فكر و انديشه و با پيشرفت و گسترش اختراعات و اكتشافات از آنها با خبر شود. مسئله نبوّت و اعجاز با نبوغ و فنون و هنر و اختراع تفاوت جوهري و اساسي دارد؛ زيرا يكي از آن دو مربوط به غيب است و ديگري مربوط به طبيعت، و يكي در حوزه علم شهودي است و ديگري در دايره علم حصولي و فكري.
كساني كه با نگرش مادّي با اعجاز قرآن و ديگر معجزات انبيا برخورد مي‏كنند، در اشتباهند؛ زيرا چنين افرادي كه حيرت زده و شيفته پيشرفت صنايع و علوم شده‏اند، سعي مي‏كنند اگر علمي در بُعد ويژه‏اي پيشرفت كرد، آيات الهي و غيبي را بر يافته‏هاي آن علم تطبيق دهند و يا معجزات را با مباني آن علم تبيين كنند، در صورتي كه بسياري از مبادي علوم تجربي بر «فرضيّه» متّكي است و پايگاه ثابتي ندارد و لازمه حمل و تطبيق آيات و معجزات بر چنين علومي اين است كه آنها نيز معاذالله دستخوش حوادث و تغييرات گردند. البتّه امري را كه بر قضاياي قطعي و بديهي تكيه دارد، به عنوان نظر و احتمال مي‏توان به قرآن نسبت داد و يا معجزه‏اي را با آن تفسير نمود. (تفسیر موضوعی قران ج1 ص113
 
 
در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 283 تاريخ : چهارشنبه 28 آبان 1393 ساعت: 18:33

اول انسان چراغ سبزی نشان می دهد و بعد شیطان وارد می شود و تخم گذاری می کند و جوجه هایش در دامن قلب و فکر همین انسان رشدکرده و از طریق اعضای بدن خارج می شوند. چشم شیطانی می شود یعنی کار شیطانی می کند همه چیز را شیطانی می بیند. گوش و زبان و دست وپا همینطور...

  • پس با اختیار  واجازه ما فعالیت را شروع می کند
  • از اعضای بدن ما برای خودش و بر ضد خودمان استفاده می کند
  • او سلطه مطلق بر ما ندارد
  • او ما را دعوت به کارهای مطلوب خودش می کند و این انسان است که با سوء اختیار جواب دعوتش را می دهد
  • پس در قیامت خود مان را ملامت کنیم نه کس دیگری را
در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 239 تاريخ : يکشنبه 25 آبان 1393 ساعت: 10:28

مجبور شدند انگشتای یخ زده اش رو قطع کنند. سرباز یکه در منطقه کوهستانی کردستان به دلیل نرسیدن نیروی کمکی و جایگزین, سه شبانه روز در منطقه عملیات جنگ تحمیلی گرمی حفظ دین و میهن سرما را از یادش برده بود. درود بر تو ای مرز پر گهر که چنین گوهر هایی در خود نهان داری این چنین فداکار. سلام بر شهیدان عزیز و جانبازان فداکار

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 245 تاريخ : جمعه 23 آبان 1393 ساعت: 12:04

پرسش:   آيا شغل آرايشگرى جايز است؟
در حرفه آرايشگري وارد هستم. با اين كه نيازمندم، چون شنيدم درآمد آن حرام است، دست از كار كشيده‏ام. با اين كه نيتم آرايش بانوان براي همسرانشان است اما مي‏دانم تعدادي از آن‏ها به خصوص عروس خانم‏ها خود را از نامحرم نمي‏پوشانند. حالا تكليف من چيست؟


پاسخ:   آرايشگرى مباح است، امّا بايد مواظب بود كه منجر به فساد و انجام اعمال خلاف اخلاق ( مثل دروغ ) يا تعاون و کمک بر ظلم و فساد(کمک به پوشیده شدن عیب ظاهری برای ازدواج) و وسيله عيّاشى نشود. به شرط رعايت موازين واصول شرعى; درآمد بدست آمده از اين شغل، حلال است.

متفکربرای عروس خانم ها:آرايش و پوشيدن لباس‏هاي نازک بدن نما براي عروس اگر بتواند خود را از ديد و نظر افراد نامحرم حفظ كند، اشكال ندارد؛ ولي در جاهايي كه افراد نامحرم رفت و آمد مي‏كنند و او در ديدگاه آنها قرار مي‏گيرد، واجب است كه از پوشش كافي استفاده كند و تمام بدن خود و حتي زينت و آرايش صورت را از مردان نامحرم بپوشاند.
 

در راه حسین...
ما را در سایت در راه حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کرابی karrabi1404 بازدید : 228 تاريخ : جمعه 23 آبان 1393 ساعت: 10:51